ترید

آشناگرایی پنجمین سوگیری متدوال تریدرها

سوگیری آشناگرایی یک قاعده سرانگشتی یا راه میان بر ذهنی است که موجب می شود افراد، احتمال وقوع یک پیامد را براساس میزان شیوع یا رواج آن در زندگی و تجربیات خود تخمین بزنند. افرادی که در معرض این نوع رفتار هستند، تخمین احتمالات هر چند پیچیده را به سادگی انجام می دهند.

یک مثال کلاسیک نشان می دهد که اکثر مردم گمان می برند که مرگ و میر انسان ها ناشی از حمله کوسه، بیشتر از مرگ و میر ناشی از برخورد با قطعات هواپیماهای در حال سقوط است. اگرچه ممکن است قبول آن برای شما قدری مشکل باشد ولی واقعیت این است که احتمال مورد دوم، حدود 30 برابر بیشتر است. حمله کوسه عمل شایع تری فرض می شود، چرا که کوسه ها ترس بیشتری را در ذهن مردم ایجاد می کنند و یا اینکه توجه رسانه ها به این مورد بیشتر است. در نتیجه برای اکثر مردم، تصور مردن ناشی از حمله کوسه در مقایسه با مرگ ناشی از برخورد قطعات یک هواپیمای در حال سقوط، آسان تر است.

بطور خلاصه سوگیری آشناگرایی، قضاوت ها و ارزیابی هایی را موجب می شود که عمدتا براساس اطلاعاتی شکل می گیرد که به سهولت در دسترس است، نه الزاما اطلاعات کامل، عینی یا واقعی.

توصیف تکنیکی سوگیری آشناگرایی

غالبا افراد به طور ناخودآگاه فرض می کنند که تصورات، ایده ها یا تفکراتی که به سهولت در دسترس است، نشانگرهای غیر سوگیرانه ای از احتمالات آماری ارائه می دهد. افراد احتمال وقوع رویدادهای معینی را بر اساس درجه سهولت یادآوری یا مثال هایی از رویدادهای قابل قیاس که می توان آن ها را در ذهن جستجو کرد، تخمین می زنند.

ذهنیت هایی که از تصور و تجربیات گذشته حاصل شده است با هم ترکیب می شوند تا آرایشی از پیامدهای قابل تصور را که درجه احتمال آن در واقع دلخواه و بر پایه ترجیحات فردی است، شکل دهند. طبقات مختلفی از سوگیری آشناگرایی وجود دارد که از بین آن ها چهار مورد بیشترین کاربرد را برای سرمایه گذاران دارد:

  1. قابلیت بازیابی
  2. طبقه بندی
  3. طبف محدود تجربیات
  4. هم آوایی

قابلیت بازیابی

ایده هایی که آسان تر بازیابی می شوند، احتمالا باورکردنی تر نیز هستند، گرچه الزاما این گونه نیست. کانمن، اسلاویک و تورسکی آزمایشی انجام دادند که در آن فهرستی از نام ها برای گروهی خوانده شده و سپس از آن ها پرسیده می شد، اسامی که خوانده شد بیشتر نام مردان بوده است یا زنان. در واقع، اکثر نام های خوانده شده مشخصا نام زنان بود ولی اسم مردان – که از نظر تعداد به وضوح کمتر بود – نام افراد مشهور بود. بر اساس پیش بینی تئوری آشناگرایی، اکثر افرادی که تخمین سوگیرانه ای زده بودند، اشتباها بیان می کردند که تعداد اسامی مردان از اسامی زنان بیشتر است.

طبقه بندی

در سوگیری نماگری گفتیم که ذهن افراد چگونه ادراکات گوناگون را بر اساس طرح های طبقه بندی معینی شکل داده و بایگانی می کنند. در اینجا این بحث را مطرح می کنیم که افراد چگونه می کوشند تا اطلاعاتی را که با مرجع معینی سازگار و هماهنگ است، طبقه بندی کنند. نخستین کاری که مغز انجام می دهد، ایجاد مجموعه ای از واژگان جستجو است که به آن ها اجازه می دهد به طور کارآ، ساختار طبقه بندی مغز خود را هدایت کرده و داده های مورد نیاز را جاسازی کنند. با این حال وظایف مختلف، نیازمند مجموعه متنوعی از جستجو است و هنگامی که ایجاد چارچوب برای جستجو مشکل است، افراد غالبا دچار اشتباه می شوند. به عنوان مثال اگر یک شخص فرانسوی همزمان بکوشد که فهرستی از با کیفیت ترین تاکستان های ایالات متحده و فرانسه را نام ببرد، به این دلیل که فهرست کردن تاکستان های ایالات متحده برای او مشکل تر است ممکن است نتیجه گیری کند که احتمال وجود تاکستان های با کیفیت در ایالات متحده، کمتر از قرانسه است. در حالی که ممکن است واقعیت اینگونه نباشد.

طیف محدود تجربیات

در مواقعی که افراد چارچوب بسیار محدودی از مرجع ها را در اختیار دارند و بر مبنای آن می خواهند یک تخمین را فرموله کنند، اغلب سوگیری ناشی از طیف محدود تجربه، بوجود می آید. به عنوان مثال فرض کنید که یک بازیکن بسیار موفق تیم بسکتبال دانشگاه به یک تیم حرفه ای در انجمن ملی بسکتبال آمریکا (NBA) وارد شده و طی چند فصل بازیکن موفقی است. از آنجا که این فرد روزانه با تعداد زیادی از سایر بازیکنان موفق که قبلا عضو تیم بسکتبال دانشگاه بوده اند، برخوردار دارد، به احتمال زیاد تعداد نسبی بازیکنان ناموفق دانشگاه را کمتر از واقع تخمین می زند، زیرا اکثر بازیکنانی که او هم اکنون با آن ها سر و کار دارد، افراد موفق تیم بسکتبال دانشگاه بوده اند. اما واقعیت این است که تنها درصد بسیار کمی از بازیکنان بسکتبال دانشگاه، نهایتا وارد NBA می شوند.

هم آوایی

موقعیت های خاص هر فرد می تواند بر قضاوت و ارزیابی او تاثیر بگذارد. به عنوان مثال طرفداران موسیقی کلاسیک، احتمالا نسبت افرادی را که به موسیقی کلاسیک علاقه مندند، بیش از واقع تخمین می زنند. متقابلا ممکن است افرادی که موسیقی کلاسیک را دوست ندارند نیز تعداد طرفداران موسیقی کلاسیک را کمتر از واقع برآورد کنند.

چگونه به سوگیری آشناگرایی غلبه کنیم؟

به طور کلی به منظور فائق آمدن به سوگیری آشناگرایی، سرمایه گذاران باید تحقیقات دقیقی انجام دهند و قبل از اجرای تصمیمات سرمایه گذاری در مورد آن فکر کنند. تمرکز بر نتایج بلند مدت و پیگیری روندها، یکی از بهترین ابزار برای تمرکز روی موضوعی است که به نظر می رسد در معرض سوگیری آشناگرایی باشد. به طور طبیعی انسان دارای تمایل ذهنی در جهت تاکید بیش از حد بر رویدادهای قابل توجه اخیر است. این گرایش باید همواره مدنظر باشد. این یک قاعده کلی و اصل بدیهی است که هیچ چیزی به آن اندازه که به نظر می رسد خوب یا بد نیست، این قاعده راه حل معقولی برای غلبه بر محرک های سوگیری آشناگرایی ارائه می دهد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا